خستگی

  • ۱۲:۰۵

در اتوبوس هستم و به شاهرود می‌رم. کنارم یه پسری نشسته. چون ماشین VIP هست، دیگه جایم را تغییر ندادم.

یاد چندسال پیش افتادم که در اتوبوس معمولی کنارم آقایی نشسته بود. از دانشگاه به محلات می‌رفتم. چندبار از خواب بیدار شدم و دیدم سرم روی شانه آن آقاست، اما از شدت خستگی دوباره خوابم می‌برد :/

  • ۱۵
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
فاتحی هوشیارم من
چشم به راه‌ خورشید تا بشکوفد طلایی‌رنگ
و در شکوه سپیده‌دم
ایستاده‌ام تنها در هاله‌ای غرورآگین
...
اندره آدی
Designed By Erfan Powered by Bayan