سال‌های بی‌خبری

  • ۲۰:۳۵

سال‌های بی‌خبری
محبوب و مرضی کلی ازش تعریف کردند و این باعث شد این کتاب را ازشون بگیرم و بخونم. سیر داستان یه کمی هیجان داشت اما من اونقدر از M.H.C کتاب خوندم که بتونم پیش‌بینی کنم قاتل کیه و داستان چه طور تموم می‌شه...
+کتاب "آن دست دیگری" را هم ازشون گرفتم که دیگه انگیزه‌ای برای خوندنش ندارم. چون محبوبه داستانش را تا یه جاهایی برام تعریف کرده و می‌ترسم مثل "سال‌های بی‌خبری" بشه.😑
+اصلا باید برم کتابخونه. دیگه این رمان‌ها را نمی‌خوام. باید یه کتاب خووووووووب پیدا کنم.😌

سال‌های بی‌خبری

  • ۱۲۷
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
فاتحی هوشیارم من
چشم به راه‌ خورشید تا بشکوفد طلایی‌رنگ
و در شکوه سپیده‌دم
ایستاده‌ام تنها در هاله‌ای غرورآگین
...
اندره آدی
Designed By Erfan Powered by Bayan