فاجعه یا موهبت عادی شدن؟

  • ۰۸:۰۸

ولی این خیلی عجیبه که همیشه همه چیز برامون عادی می‌شه! من خیلی به این مکانیسم عادی شدن فکر کردم و هنوز هم ازش سر درنیاوردم‌.
یه جورایی فکر می‌کنم عادی شدن خیلی از اوقات، خیانت هست. مثلا وقتی یه عزیزی را از دست می‌دیم، اوایل از شدت غم و اندوه از خود بی‌خود می‌شیم، ولی با گذشت زمان همه چیز برامون عادی می‌شه و این عادی شدنِ فقدانِ یک نفر، خیانت به اون فرد نیست؟
یا زمانی را در نظر بگیرید که لبریز از عشق هستیم و معشوق تبدیل می‌شه به تمام زندگیمون. اما گذشت زمان عشق و معشوق را هم برامون عادی می‌کنه. این عادی شن عشق و معشوق، خیانت به اون‌ها نیست؟
شاید زمان هست که ما را تبدیل به خیانت‌گر می‌کنه و چه بد که نمی‌تونیم از چنگال زمان فرار کنیم.
شاید هم این خود ما هستیم که برای حفظ بقا این خیانت را مرتکب می‌شیم.
شاید...

+به قول الهه یکی از دردناک‌ترین واقعیت‌های زندگی همینه که همه‌چیز عادی میشه! یعنی این که مثلا تو اوج ناراحتی هم می‌دونی بالاخره این غم قراره از یادت بره خیلی به نظرم حتی از خود اون غم، ناراحت‌کننده‌تره.

  • ۴۱
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
فاتحی هوشیارم من
چشم به راه‌ خورشید تا بشکوفد طلایی‌رنگ
و در شکوه سپیده‌دم
ایستاده‌ام تنها در هاله‌ای غرورآگین
...
اندره آدی
Designed By Erfan Powered by Bayan